نقدی بر تست مایرز-بریگز (۱۶ شخصیت) و بررسی مشکلات آن • تلسکوپ

تست تایپهای شخصیتی مایرز-بریگز که با نام تست ۱۶شخصیت یا MBTI هم شناخته میشود یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین تستهای شخصیت شناسی است که اکثر روانشناسان دنیا به استفاده از آن باور دارند. اما در همین ابتدای مقاله باید تاکید کنیم که درصد بالای محبوبیت این تست ابدا نمیتواند صحت و دقت آن را تایید کند تا انتقادی بر این آن وارد نباشد. در همین راستا جالب است بدانید که روانشناسان زیادی هستند که اعتقادی به این تست ندارند یا حداقل دیدگاه متفاوتی به آن دارند، بنابراین در این مقاله به سراغ این موضوع محبوب میرویم و به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا تست شخصیت MBTI علمی است؟
دلیل علاقهی فراگیر مردم به تستهای شخصیتشناسی چیست؟
تست مایرز-بریگز، یکی از پرکاربردترین تستهای شخصیتی در جهان است که در دههی ۱۹۴۰ توسط مادر و دختری به نامهای کاترین کوک بریگز «Katharine Cook Briggs» و ایزابل بریگز مایرز «Isabel Briggs Myers» (که هیچ کدام روانشناس نبودند!) برای طبقهبندی شیوههای متفاوتی که افراد درکی از محیط خود پیدا و بر اساس آن رفتار میکنند، طراحی شد. این آزمون بر فرض وجود چهار دستهی درونگرایی یا برونگرایی، حسی یا شهود، قضاوتگری یا مشاهدهگری و منطقی یا احساسی پایهگذاری شده است. به طور کلی در این تست به هر فرد یکی از دو ویژگی مطرح شده در هر دسته اختصاص داده میشود که در نتیجهی آن ۱۶ تیپ شخصیتی مختلف که امروزه به خوبی آنها را میشناسیم، ایجاد میشود. اما در همین راستا این سوال مطرح است که آیا این تست به درستی و دقت نوع رفتارها و تمایلات تصمیمگیری ما را منعکس میکند یا خیر!
در حال حاضر تخمین زده میشود که سالانه ۲ میلیون نفر در آزمون MBTI شرکت میکنند که نشان از محبوبیت این آزمون در بین عموم است. با این حال، همانطور که قبلا هم ذکر شد، محبوبیت ابزاری روانشناختی لزوماً تاییدکنندهی دقت و صادق بودن آن نیست! از طرفی درک و شناسایی علت علاقهی مردم به این تست و عملی بودن آن به معنی واقعی هم میتواند گزینهی شایان توجه به منظور تحقیق باشد. به طور کلی تستهای شخصیت جذاباند، چراکه با طرح سوالاتی مردم را وادار به ارزیابی، دقت در مشخصهها و ویژگیهای شخصیتی و تایید خودپندارهها میکند.
تستهای شخصیت مردم را وادار به خودارزیابی میکنند و در عین حال با برچسبی خلاصهوار شما را در دستهای خاص طبقهبندی میکند، که برای اغلب مردم جذاب است.
در همین رابطه محققان اذعان دارند که تستهایی مانند MBTI به ما کمک میکنند تا ادراکات و تجربیات خود را در کلی منسجم سازماندهی کنیم و در حالی که سایر توصیفات پراکنده و غیر جامع هستند، روایتهای کاملی برای توصیف شخصیت خود داشته باشیم. جالب است بدانید که اگرچه نمایههای شخصیتی در این نوع تستها در بیشتر موارد عمومی هستند، اما اغلب مردم احساس میکنند که این توصیفها مختص خودشان است. بحث اعتباردهی شخصی به نتیج به اثر بارنوم «Barnum effect» معروف است و تمایل افراد بر این باور را که توصیفاتی مبهم به طور خاص برای آنها طراحی شده است را نشان میدهد. در حالت کلی وجود این اثر علاقهی چشمگیر مردم به طالعبینی و فال را هم به خوبی تایید میکند.
اثر بارنوم پدیدهی روانشناختی رایجی است که در آن افراد بر این باورند که در حال توصیف شدن به وسیلهی خصایصی مخصوص به خود هستند، اما در حقیقت این خصایص مبهم بوده و برای طیف گستردهای از مردم صادق است!
جدا از بحث خودارزیابی، تستهای شخصیت به افراد اجازه میدهد تا با برچسب خاصی که شخصیت آنها را در بر میگیرد شناسایی شوند و همین مساله هم احساس درک شدن و تعلق داشتن به گروهی خاص را در آنها تقویت میکند! درواقع ما اساساً به درک خود و دیگران علاقه داریم و به دنبال این درک اغلب به دنبال انتخاب برچسبهایی خاص هستیم که بتوانیم فردی را از روی یک کلمه یا مخفف بشناسیم، چراکه اگر آن برچسب دقیق باشد، صرفهجویی خوبی در زمان خواهیم داشت؛ در عین حال ما مطمئنا پیچیدهتر از آن هستیم که تنها با ۱۶ نوع تیپ شخصیتی توصیف شویم!
تست MBTI یک ابزار روانشناختی غیر قابل اعتماد است!
دستهبندی طیف گستردهای از شخصیتها کاملا چالشبرانگیز است، بنابراین تعجبآور نیست که MBTI یک ابزار روانشناختی غیرقابل اعتماد در نظر گرفته شود. درواقع بسیاری از متخصصین این حوزه از نظریهی پشت آن (نظریههای شخصیت شناسی دکتر کارل یونگ) و دوگانگی سفت و سختی که به سادهسازی بیش از حد شخصیت انسان تمایل دارد، انتقاد میکنند. برای اکثر مردم، تست شخصیت MBTI نه دقیق است و نه قابل اعتماد، زیرا شخصیت افراد را در چهار تیپ مشخص، دستهبندی میکند!
به منظور تشخیص تیپ شخصیتی با ان نوع تست، MBTI افراد را به ۴ دسته تقسیم میکند، در حالی که اکثر مردم معمولاً در جایی بین این دو دسته قرار میگیرند، درواقع این تست هیچ حالت حد وسطی را (به عنوان مثال شما در این تست یا برونگرایید یا درونگرا و هیچ حد وسطی منظور نمیشود) در نظر نمیگیرد! همچنین با اندکی تغییر در امتیازها و ارائهی پاسخهایی متفاوت، ممکن است نتایج کاملاً متفاوتی با تست اول به دست آورند.
با توجه به همین موارد هم محققان اذعان دارند که MTBI یک دستهبندی قابل اعتماد از تیپهای شخصیتی نیست، به این معنی که از نظر علمی معنادار به حساب نمیآید! به منظور درک بهتر این نقدها جالب است بدانید که طی یک مطالعه بر روی یک گروه داوطلب، بیش از یک سوم افراد گروه طی یک دورهی چهار هفتهای چهار تیپ شخصیت متفاوت را نشان دادند! همچنین مطالعات دیگری نشان میدهد که در طی یک دوره پنج هفتهای، حدود ۵۰ درصد افراد حاضر در مطالعه انواع مختلفی از تیپ شخصیت را از آزمون نتیجه گرفتند؛ بنابراین میتوان اذعان داشت که MBTI در طول زمان بسیار ناپایدار است. البته لازم به ذکر است که این تست برای افرادی که نمرات بسیار بالا یا پایین را در چهار دسته کسب میکنند، میتواند تا حدودی در طول زمان ثابت باشد! اما در گروههای بزرگتری از افراد، سازگاری و دقت تیپهای تست MBTI بیشتر استثنا محسوب میشود تا یک قاعدهی ثابت!
تست MTBI برای افرادی با امتیازهایی حد وسط، گزینهای قابل اعتماد نیست، زیرا سازگاری و دقت آن در طول زمان ثابت نیست! البته این آزمون برای افرادی که نمرات بسیار بالا یا پایین را در هر چهار دسته کسب کردهاند، ممکن است نسبتا ثابت باشد.
تا به امروز هیچ گزارشی مبنی بر تاثیر مثبت تست MBTI بر کسبوکارها ثبت نشده است!
در اوایل دههی ۲۰۰۰، استفادهی عملی از آزمون MBTI به منظور شناخت تیپهای شخصیتی و افزایش بهرهوری در محیط کار، بهبود همکاری بین کارکنان و کمک به تعیین مسئولیتهای کاری پیشنهاد شد. با این حال، با مروری بر گزارشهای مرتبط و منتشر شده (یکی در سال ۱۹۹۳ و دیگری در سال ۲۰۰۶) به فاصلهی بیش از یک دهه میتوان به این نتیجه رسید که شواهد کافی برای حمایت از سودمندی این آزمون بر بهرهوری و افزایش همکاری بین افراد وجود ندارد. لازم به ذکر است که استفاده از MBTI برای انتخاب و استخدام کارمندان یا ارزیابی آنها ممکن است به دلیل فقدان شواهد تجربی به منظور تأیید این روش، غیرقابل توجیه باشد.
همچنین از آنجایی که نتایج این آزمون در بازههای زمانی مختلف تغییر میکند، باید انتظار داشته باشید که ارزیابیها هم تغییر کند! در حالی که کارفرمایان برای تصمیمگیری بلندمدت در زمینهی استخدام به اطلاعاتی ثابت در مورد افراد (حداقل در یک بازهی یک ساله) نیاز دارند. در کنار این موارد تحقیقات انجام شده در زمینههای شغلی خاص نشان میدهد که اطلاع از تیپ شخصیتی هیچ پیشبینیای از رضایت شغلی یا توسعهی تیم در آینده را ارائه نمیدهد.
جالب است بدانید که علیرغم تمام انتقادها و عدم کارایی MBTI، امروزه بسیاری از کسبوکارهای شرکتی در سراسر جهان از جمله ایران، برای ارزیابی متقاضیان و کارمندان خود از این تست استفاده میکنند.
در مقابل، تست نئو «Big Five Dimensions of Personality» که بر اساس پنج جنبهی مهم در شخصیت افراد طراحی شده است میتواند به عنوان پیشبینیکنندهای قابل اعتماد به منظور سنجش عملکرد شغلی (به ویژه در زمانی که خود فرد آن را گزارش نکند!) در نظر گرفته شود. البته لازم به تاکید است که اثرات این نوع از تستها همچنان اندک است و حتی میتوان اذعان داشت که بعید است ارزیابی شخصیت به تنهایی به منظور ارزیابیهای شغلی کافی باشد.
سخن آخر
در پایان لازم به تاکید است که تیپهای شخصیتی معرفی شده در تست MBTI به اندازه کافی برای قضاوت در مورد کارمندان و افراد اطراف شما قابل اعتماد نیستند. درواقع طی یک نگاه کلی، افراد ممکن است از تستهای شخصیتی برای سرگرمی، شناخت و توصیف بهتر خود استفاده کنند، اما نتایج آن لزوماً پیشبینیکنندهی موفقیت در کار و اجتماع نیست!
منبع: DISCOVER